شماره یک ـ در میان عکس های خانوادگی ...

ساخت وبلاگ

(١)

ماهیان می دانند
عمق هر حوض به اندازه دست گربه ست .
«نصرت رحمانی»

میان عکس های خانوادگی که روی زمین پخش و پلایند نشسته ام  . نه حال خوشی دارم و نه حال بدی ؛ درست مثل وقتی که نه گرسنه ام و نه سیر ...
دارم به شعله ی آبی و قرمز بخاری نگاه می کنم . دلم برف پارو کردن می خواهد . از آن برف ها که پشت پارو کردن های من دوباره بنشیند ... پارو کردن برای من شبیه کار کردن با یک اسکاج نو و مصرف نشده است . کُلّاً شستن مرا یاد قبرستان می اندازد ؛ یاد قبرهای خیس ... من قبرهای ته گورستان را دوست دارم . به نظرم مرده های ته گورستان کم تر می پوسند ؛ کم تر می گندند . اصلاَ صدا آدم را فاسد می کند . هر چه قدر که سکوت کم تر به آدم خط و خش می اندازد و کم تر جلد آدم را خراب می کند صدا آدم را از سفتی می اندازد .
راستی چال کردن هم عالمی دارد . هر وقت حرف از چال کردن می شود یاد آن بیت مولانا می افتم که می گفت هر دانه ای که در زمین فرو رفت دیر یا زود خواهد رُست پس چرا به دانه ی انسانت این گمان نباشد .
حالا که دقت می کنم می بینم چه شاه جمله هایی بوده که من به باد آن ها چه جمله هایی را پذیرفته ام و چه جمله هایی را رد کرده ام . البته گاهی هم بعضی از آن شاه جمله ها مثل بعضی از آدم هایی که در زندگی دیده ام زیر دُم سوراخ بوده اند .

احمد آذرکمان ـ حسن آباد فشافویه ـ یازدهم اسفند ١٣٩٨

نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 75 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 18:26